بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
چگونه سكس، بمبها و برگرها جهان ما را شكل دادهاند؟1
توماس راجرز2
مترجم: محمود سبزواري
چكيده
مطلب زير كه در واقع، گفتوگو با نويسنده كتابي با عنوان سكس، بمبها و برگرهاست، در واكاوي دلايل پيشرفتهاي تكنولوژيك قرن بيستم، از نظرگاهي بسيار متفاوت، از محركهايي براي اين پيشرفتها نام ميبرد كه در اعماق غرايز انساني ريشه دارند. به عبارت ديگر، محرك سازندگان اين فنآوريها و در گام بعدي، انگيزهبخش شركتهاي تجاري درگير اين فنآوريها، با وجود تمام رشد و تحولي كه در هوش و شعور بشر رخ داده است، غرايز عمدتاً آغشته به امور شهواني بشري هستند. به اعتقاد نويسنده، اين عناصر كه در جهتدهي به تحولات تكنولوژيك نقش بزرگي داشتهاند، همچنان در ابداع فنآوريهاي جديد نقش ايفا ميكنند. نكته جالب ديگري كه نويسنده اين كتاب به آن اشاره ميكند، اين است كه خاستگاه بيشتر اين فنآوريها، ارتش امريكاست كه با بودجههاي هنگفتي كه به آنها اختصاص ميدهد، امكان اجرايي شدن آنها را فراهم ميسازد. البته با آغاز قرن بيست و يكم و كاهش قدرت امريكا در عرصههاي مختلف، در بسياري از حوزهها، بخش خصوصي در حال به دست آوردن اين جايگاه است.
امروزه فنآوري بيش از هر زمان ديگري، زندگي ما را تعريف ميكند. به شكرانه وجود اسكايپ و گوگل، ما از هر جاي جهان كه باشيم، ميتوانيم با اعضاي خانواده خود گپ ويدئويي داشته باشيم. روباتهايي براي تميز كردن زمينهايمان در اختيار داريم و تلويزيونهاي ماهوارهاي اين امكان را برايمان فراهم آوردهاند كه هر چه را دوست داريم، در زمان دلخواه تماشا كنيم. ما ميتوانيم با لمس يك دكمه، غذايمان را دوباره گرم كنيم، اما بدون اساسيترين غرايزمان ـ يعني خشنترين و شهوانيترين گرايشهايمان ـ هيچ كدام اينها امكانپذير نبود. در واقع، پيتر نواك،3 روزنامهنگار حوزه فنآوري كانادايي معتقد است كه انگيزههاي رانشگر كليدي پيشرفت در قرن بيستم، خونريزانه، آزمندانه و برخاسته از اميال ما بودهاند.
نواك در كتاب جديد خود؛ سكس، بمبها و برگرها4 ميگويد سكس، غذاهاي فوري و نيروي نظامي فنآوري نوين ما و رابطه ما با آن را به كلي بازآفريني كردهاند. او به ابتكارهايي چون غذاي پودر شده اشاره ميكند كه از دل تلاشهاي زمان جنگ جهاني دوم بيرون آمد و ظهور رستورانهاي زنجيرهاي چون مك دونالد و دايري كوئين را امكانپذير ساخت. او نشان ميدهد كه چگونه خطوط سكس تلفني در مكانهايي دوردست، به ثروتمند شدن كشورهاي فقيري چون گويان كمك كرده است. او توضيح ميدهد كه چگونه پورنوگرافي هم به ظهور و رشد صنعت سرگرمي خانگي و هم فنآوري اينترنتي مدرن نظير گپ ويدئويي ياري رسانده است. كتاب سكس، بمبها و برگرها كه مطالعه آن، سرگرمكننده است و تحقيقات مفصلي در مورد آن شده، انباشته از مطالبي جالب توجه است و تاريخچهاي متفاوت و آغشته به شهوتگرايي را از پيشرفتهاي قرن بيستم ارائه ميدهد.
سايت سالون5 درباره اهميت جنگ جهاني دوم، ريشههاي نظامي عروسك باربي و اينكه چرا رومبا،6 آينده ما محسوب ميشود، گفتوگويي تلفني با نواك در تورنتو انجام داده است.
در ادامه، متن اين گفت و شنود، ارايه شده است:
استدلال گستردهتر پشت اين كتاب را چگونه جمعبندي ميكنيد؟
اين كتاب نگاهي دارد به برخي غرايز تاريكتر كه ما به عنوان يك گونه از آنها برخورداريم؛ غرايزي چون نياز به جنگيدن، نياز به شهامت بخشيدن به خودمان و نياز به زاد و ولد. با وجود گذشت هزاران سال از تكامل شعورمان، همچنان نتوانستهايم خود را از اين چيزها خلاص كنيم. اين كتاب به اين موضوع ميپردازد كه چگونه رويه منفي ما، منجر به بروز برخي از مثبتترين دستاوردهايمان شده است.
بسياري از فنآوريهايي كه شما از آن سخن ميگوييد، از دل جنگ جهاني دوم بيرون آمدهاند. چرا اين دوره براي ابتكار و نوآوري چنين مهم بوده است؟
در اين زمان بود كه نيروي نظامي عملاً هزينه كردن پولهاي هنگفت در امور تحقيقاتي را شروع كرد. در مقطعي در طول جنگ، ايالات متحده چيزي حدود 85 درصد كل درآمدهايش را به هزينههاي نظامي اختصاص ميداد. بنابراين، وقتي دست به چنين تلاشي ميزنيد، و آن منابع و نيروي مغزافزاري را به كاري اختصاص ميدهيد اثرهاي آن نيز بزرگ و پايدار هستند. احتمالاً به همين دليل، جنگ جهاني دوم، مهمترين رويداد تكنولوژيك در تاريخ بشر به حساب ميآيد. دست كم از نظر تكنولوژيك، نتيجه اين دوره، فرا رسيدن عصر مسابقه تسخير فضا بود. من معتقدم كه اگر امريكا همان منابع و زماني را كه براي توسعه و ساخت بمب اتمي و بردن انسان به ماه اختصاص داده شد، به درمان سرطان تخصيص ميداد، ميتوانست اين بيماري را درمان كند.
چه چيزهايي از دل جنگ بيرون آمدند؟
نوآوريهاي غذايي كه در طول جنگ رخ داد، راه را براي بقيه قرن بيستم هموار ساخت. ارتش امريكا بايد تعداد زيادي از سربازانش را به ديگر مناطق جهان انتقال ميداد و بعد شكم آنها را سير ميكرد. بنابراين، تكنيكهاي بسياري ابداع و تكميل شدند، از بستهبندي گرفته تا خشك كردن7 و پودر كردن مواد غذايي. قهوه و شير پودر شده در طول جنگ جهاني دوم ظهور يافتند. اين تحولات در تكنيكهاي فرآوري مواد غذايي، مباني وفور مواد غذايي را در امريكا پديد آوردند و فرصتي را براي برخي كشورها ايجاد كردند تا به قدرتهاي صادركننده مواد غذايي تبديل شوند.
پلاستيكها مواد بسيار جالبياند ـ اكنون كه شصت سال از آن زمان گذشته، براي ما سخت است اين گونه فكر كنيم ـ اما اين مواد واقعاً انقلابي را در روش انجام دادن تمام كارها به وجود آوردند؛ چون فلزات در طول جنگ از هر نظر در حال تمام شدن بودند. در طول جنگ، بر خلق مواد اوليه و مواد شيميايي مصنوعي تأكيد شديدي ميشد. اين پلاستيكها در طول جنگ در ساخت چيزهايي نظير كابلهاي عايق يا بشكههاي روكشدار يا روكش كردن گلولهها استفاده ميشد. بعد از جنگ، سازندگان مواد شيميايي همچون [شركت تجاري] داو،8 اندك اندك كاربردهايي جديدي براي اين پلاستيكها يافتند؛ موادي كه به هر چيزي تبديل ميشدند، از لباس زير و پوشاك گرفته تا تفلون و عروسكهاي سيلي پاتي9 و باربي.
من وقتي فهميدم خاستگاه بسياري از اسباببازيهاي محبوب ما، مثل سيلي پاتي و باربي، جنگ بوده است، شگفتزده شدم.
سيلي پاتي به عنوان جايگزيني براي پلاستيك ساخته شد، چون يكي از بزرگترين توليدكنندگان لاستيك در ايام قبل از جنگ، جزاير اقيانوس آرام بودند كه ارتش ژاپن در طول جنگ آنها را يكي يكي تسخير كرد. بيشتر مردم معتقدند كسي به نام جيمز رايت، سيلي پاتي را ساخت كه براي جنرال الكتريك كار ميكرد. او به اين نتيجه رسيد كه اين ماده شباهتهاي زيادي به لاستيك دارد، اما ارتش در نهايت تصميم گرفت از آن استفاده نكند؛ چون اگر با سيلي پاتي آشنا باشيد، اين ماده، بهترين ماده براي ساختن تاير اتومبيل نيست. بعد از جنگ، او يك مغازه اسباب بازي فروشي در كانكتيكات باز كرد. در اين فروشگاه، تخممرغهاي پلاستيكي را بستهبندي ميكردند و بچهها هم كمكم عاشق آن شدند. با اين تخممرغها هر كاري ميشد انجام داد: ميتوانستي آن را كش بدهي و آن را روي يك روزنامه مصور فكاهي بچسباني تا مركب آنها را به خود جذب كند. سيلي پاتي امروزه شبيه يك اسباب بازي مضحك به نظر ميرسد، اما در آن زمان، خيلي هم خوشگل به نظر ميآمد.
بيترديد، باربي هم يكي از محصولات «ماتيل»10 بود كه مؤسس بسياري از چيزهاي عصر فضا محسوب ميشد. او از اين پلاستيكهاي جديد خوشش ميآمد و دوست داشت چيزها را كوچكسازي كند. بنابراين، سراغ كساني رفت كه بتوانند اسباب بازيهايي را بر اساس اين فنآوري جديد خلق كنند. او كسي به نام جك راين11 را پيدا كرد كه در شركت موشكسازي ريتئون،12 مهندس بود. او روي موشكهاي اين شركت كار ميكرد، اما متل، او را با وعدة دادن سهمي از حق امتياز ثبت هر چيزي كه ابداع كند، اغوا كرد. آنها تصوير اين عروسك را در آلمان يا سوئيس در روزنامهاي كارتوني پيدا كردند كه بسيار شبيه «بلوندي» بود، با اين فرق كه شخصيت اصلياش يك طلاياب بود. بنابراين، در اين كارتون، تلويحات سكسي زيادي وجود داشت. جك راين در اصل، عروسك جديد را از نو طراحي كرد و از دانش كوچكسازي خود براي ساختن مفصلهاي آن بهره گرفت. او براي اين عروسك، يك روند مدلسازي پلاستيكي جديد را خلق كرد. بنابراين، محصول نهايي بسيار نرمتر از كار در آمد. اين عروسك به پرفروشترين اسباب بازي در طول تاريخ تبديل شد. او به خلق عروسك كاتي كيتي هم كمك كرد كه شباهتهايي به عروسك كبيج پچ داشت، اما آنها دستگاه ضبط صداي مينياتوري درون اين عروسكها كار گذاشتند كه با كشيدن و فشار دادنشان، جملههايي مثل «دوستت دارم» را تكرار ميكرد. اين عروسك به طراحي هات ويلز هم كمك كرد.
اين باور فراگير وجود دارد كه پورنوگرافي از مهمترين دلايل توفيق اينترنت است. آيا اين حقيقت دارد؟
اين حرف تا اندازهاي در مورد بيشتر فنآوريهاي ارتباطاتي حقيقت دارد. ارتش، خالق بزرگ فنآوريهاي جديد است، ولي ما به اقتباسكنندگان اوليه هم احتياج داشتيم. اگر شما فنآوري جديدي را بيافرينيد، اما هيچ كس از آن استفاده نكند يا براي تكامل بيشتر آن، پول مصرف نكند، اين فنآوري راه به جايي نميبرد. اين نقشي است كه از نظر تاريخي، صنعت پورنو بازي كرده است و پيشينه آن تا دوربينهاي فيلمبرداري كه از دل جنگ جهاني دوم بيرون آمدند، هم عقب ميرود. اين دوربينها پيش از جنگ وجود داشتند، ولي هيچ كس از آنها استفادهاي نميكرد. با رخ دادن جنگ، تمام سربازان به گونهاي آموزش ميديدند كه براي خودشان يك فيلمساز نيمهحرفهاي شوند. كار آنها فيلم گرفتن از صحنهها براي توليد ويدئوهاي آموزشي، خبرنامهها و تبليغات بود. آنها تمام اين دوربينهاي هشت و شانزده ميليمتري را استاندارد كردند. بنابراين، آنها بسيار كوچك شدند، قطعاتشان را به راحتي ميشد جابهجا كرد و استفاده از آنها آسان شد. بعد از جنگ، شما با هزاران سربازي روبهرو بوديد كه وارد زندگي غير نظامي شدند و بعضيهايشان تصميم گرفتند فيلمسازي كنند. تعدادي از آنها فيلمهايي ساختند كه نامزد دريافت اسكار شد، مثل استنلي كرامر،13 در حالي كه برخي ديگر مثل راس مير14 كه فيلمساز جرج پاتون15 بود، اساساً صنعت پورنو را با فيلمهاي نيمه شهواني خود آغاز كردند. زماني كه اين بازار تثبيت شد، رقابت شديدي براي هجوم به بازار اين گونة سينمايي جديد آغاز شد. به اين ترتيب، با پروژكتورهاي پخش اين فيلمها روبهرو شديم كه تكامل يافت و به ويدئو و دوربينهاي ويدئويي و از آنجا هم به صورت دي وي دي و البته اينترنت تكامل يافتند.
شركتهاي پورنو به دو دليل به فنآوريهاي جديد روي ميآورند: اول: گسترش دادن دامنه توزيع خودشان و دوم: رساندن آسانتر محصولاتشان به دست مردم؛ چرا كه اين شركتها از نظر تاريخي با دادگاهها و قانونگذاران و اين چيزها سر سازگاري ندارند. به نظر من، جالبترين دليل روي آوردن شركتهاي پورنو به فنآوريهاي جديد اين است كه دولتها و قانونگذاران معمولاً در وضع مقررات لازم براي اين فنآوريها تعلل ميكنند؛ چون نميخواهند مردم را از سرمايهگذاريهاي اقتصادي بيشتر دلسرد كنند. بنابراين، اين وضعيت اتفاق ميافتد كه شركتهاي پورنو در حالي كه دارند از تعطيلات قانونگذاري لذت ميبرند، به اين فنآوريها چنگ مياندازند.
من هيچ وقت ارتباطي بين گپ ويدئويي گوگل و اسكايپ و پورنوي اينترنتي نميبينم. آنطور كه شما اشاره ميكنيد، پورنوي اينترنتي پيشتاز اين ايده گپ ويدئويي بوده است.
تعداد زيادي از مردم، فارغ از چيزي كه به شما ميگويند، نقش پورنو در فنآوري را يك افسانه تلقي ميكنند و اين به آن دليل است كه صنعت پورنو، صنعتي به شدت خصوصي و مخفيانه است. بنابراين، اثبات آمار و ارقام مربوط به آن كار دشواري است. من امروز در مطلبي كه براي يك وبلاگ نوشتم، كوشيدم وضعيت مالي اين صنعت را ارزيابي كنم، اما اين كار به دليل مخفيانه و محرمانه بودن آن، كاري ناممكن است و اين وضعيت صرفاً مختص تهيهكنندگان صنعت پورنو نيست. تعداد زيادي از كسب و كارهاي اصلي نيز در اين بازار حضور دارند؛ كسب و كارهاي چون هتلهاي زنجيرهاي، تأمينكنندگان خدمات اينترنتي، موتورهاي جستوجو و خدماتدهندگان تلفني. همه آنها با تعدادي از مردم كار ميكنند كه به دنبال پورنوگرافي هستند و آن را تماشا ميكنند، اما هيچ كدام از اين شركتها اين موضوع را فاش نميكنند.
چرا پيشرفت تكنولوژيك چنين پيوندي با ارتش دارد؟ شما مطالب زيادي درباره اداره پروژههاي تحقيقات پيشرفته دفاعي16 نوشتهايد كه يك برنامه نظامي تعدادي از اين فنآوريهاي جديد را پديد آورده است.
بهترين راه براي پاسخ به اين پرسش، نقل جملهاي از وينت كرف17 است كه يكي از پدران اينترنت به شمار ميرود. او به من گفت كه علت اصلي شكلگيري دارپا، علاقهمندي به پروژههاي بلندمدت و سرمايهگذاري در ايدههاي آيندهنگر بوده است. مثلاً من امروز مطلبي را ديدم كه ميگفت آنها در حال كار روي چگونگي كنترل اعوجاج زمان هستند. اينها نوع ايدههايي است كه دارپا به سرمايهگذاري روي آنها علاقهمند است؛ چون ميداند گاهي اوقات، بازگشت سرمايه در درازمدت صورت ميگيرد. جهان شركتي به شكل روزافزوني در حال كاملاً وارونه شدن است؛ چرا كه در طول يك دهه گذشته، شركتها هر چه بيشتر به نتايج كوتاهمدت علاقهمند شدهاند.
ولي دارپا از چيزي كه قبلاً بود، بسيار كوچكتر شده و اوباما به تازگي بودجه پنتاگون را نيز كاهش داده است. به نظر شما، آيا منبع چنين ابتكارهايي از ارتش به سوي عرصه خصوصي تغيير جايگاه داده است؟
خيلي خندهدار است؛ چون كساني كه در مجموعه نظامي ـ صنعتي دست دارند، به طور نيمه خودآگاه با جنگ سرد مرتبطند. در واقع، صنعت و ارتش هيچگاه چنين به هم نزديك نبودهاند و به نظر من، اين چرخش روانشناسانه در شيوه انجام امور، بعد از يازدهم سپتامبر صورت گرفته است و همكاري تنگاتنگ با ارتش، به نوعي عمل ميهنپرستانه براي شركتها تبديل شده است. مثلاً خاستگاه بسياري از محصولات گوگل، ارتش است يا با دلارهاي ارتشي به عرصه راه يافتهاند، مثل گوگل مپس،18 گوگل ارت19 و گوگل ترنسليت.20 «سيري»21 از دل يكي از برنامههاي دارپا موسوم به «دستيار شخصي شدهاي كه ميآموزد» بيرون آمد. البته از برخي جنبههاي ديگر امروزه ارتش بيش از گذشته دنيايي مصرفكننده را جستوجو ميكند. شما گزارشهايي در اين مورد ميخوانيد كه ارتش يك تن تلفن آندروئيدي را ميخرد و تعدادي امكانات براي استفاده آنها طراحي ميكند. چيزهايي زيادي در حال وام گرفته شدن از جهان مصرفي است. اين فرآيند، ديگر مثل گذشته، يك سويه نيست.
اينكه چيز خوبي به نظر ميرسد كه فنآوريهاي ما كمتر به مرگ ديگر انسانها متكي هستند.
شما عملاً ميتوانيد همين گرايش را در عالم كسب و كار نيز مشاهده كنيد. هميشه اينطور بوده كه واحد فنآوري اطلاعاتي يك شركت، فنآوري اوليه را ميخريد و بعد آن را به شكل انحصاري وارد دنياي مصرفي ميكرد. اكنون اين وضع برعكس شده است. وقتي آي فون به بازار آمد، تعدادي زيادي از كساني كه براي شركتها كار ميكردند، گفتند: «من اين صفحه تكرنگ بلك بري را نميخواهم. آي فون ميخواهم».
شما درباره تجهيزات روباتيك هم مطالبي در كتابتان نوشتهايد. تويوتا مدتهاست ميكوشد روباتهاي قابل بازاريابي را به ويژه در حوزه مراقبتهاي درماني توليد كند. با اين حال، آنطور كه شما در كتابتان ميگوييد، به نظر ميآيد روباتهاي نظامي به احتمال زياد، نخستين روباتهايي هستند كه بر بازار روباتيك مصرفكننده چيره ميشوند.
اين اتومبيلسازان ژاپني واقعاً روباتهاي حيرتانگيزي ميسازند، ولي تعداد زيادي از آنها بر خلاف كاركردشان فقط براي نمايش به كار ميروند، در حالي كه روباتهاي نظامي دقيقاً برعكسند. تويوتا روباتهاي واقعاً جالبي دارد كه ميتوانند ويلون بزنند و فوتبال بازي كنند، ولي خريد اين چيزها ميليونها دلار هزينه برميدارند. آيا شما واقعاً روباتي ميخواهيد كه بتوانيد با آن ويلون بزنيد؟ من ترجيح ميدهم روباتي داشته باشم كه بتواند توالت خانهام را تميز كند. به همين دليل، روباتهاي سبك امريكايي دارند به بازار ميآيند. يكي از پرفروشترين روباتهاي خانگي، رومبا از شركت آي روبات22 است. شركتي هم وجود دارد كه روباتهاي يك بار مصرف را براي برداشتن مواد منفجره ميسازد. وضعيت به گونهاي است كه وقتي از روباتها حرف ميزنيد، مردم به ياد روباتهاي «سي ـ سه پي او»23 يا كوماندر ديتا24 در فيلم پيشتازان فضا25 ميافتند. روباتهاي انسانيشده، بيشتر شبيه وسايلي تجملي هستند. فنآوري روباتيك در حال رسوخ در تمام چيزهاي اطراف ماست، چنانكه حتي ما متوجه آنها هم نميشويم. هم اكنون دوربينهايي ساخته شدهاند كه اگر آنها را رو به سوي كسي بگيريد، تا وقتي كه آن شخص لبخند نزده است، عكس نميگيرند. خانههاي ما هم دارند روباتيك ميشوند. بعضي از اين وسايل ميتوانند مصرف برق خانهها را بر اين اساس تنظيم كنند كه در خانه حضور داريد يا نه.
با كاهش يافتن مقدار بودجههاي نظامي و انتقال مركز قدرت جهاني از امريكا، فكر ميكنيد آيا از اهميت نوآوريهاي نظامي هم كاسته خواهد شد؟
به نظر من، جذبه سكس، بمبها و برگرها همچنان ادامه خواهد يافت. آنها همچنان محرك نوآوريها خواهند بود، بدون در نظر گرفتن اينكه كجا هستيد. اين اتفاق هم اكنون در حال رخ دادن است. چين تا همين لحظه، دومين هزينهكننده در امور نظامي است و قصد دارد همان منطق مصرفكنندهاي را به كار بگيرد كه امريكا پيشتاز آن است. پورنوگرافي از نظر فني هنوز در چين، ممنوع است. با اين حال، بر اساس برآوردهايي كه من ديدهام، اين كشور، بزرگترين مصرفكننده آن است. هند، بزرگترين بازار رو به رشد جهان براي رستورانهاي فست فود است. در طول يك جدول زماني كه به اندازه كافي طولاني هست، چنين مكانهايي از همان مزاياي اين نيازهاي منفي بهرهمند خواهند شد. البته باز هم ممكن است يك عنصر استثناگرايي امريكايي وجود داشته باشد كه هيچ كس ديگر ياراي برابري با آن را نداشته باشد.