بسم الله الرّحمن الرّحیم
وصلّی الله علی محـمّــد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین
شش اصل ضروری برای زندگانی سالم(ستّه ضروریه)
از منظر طبّ سنّتی، برای داشتن زندگی سالم، ضروری است که شش اصل مورد مداقّه قرار گیرند. این شش اصل که در واقع، بنیان بهداشت در طبّ سنّتی را تشکیل می دهند؛ عبارتند از: ۱ـ استفراغ و احتباس ۲ـ اعراض نفسانی ۳ـ هوا ۴ـ حرکت و سکون ۵ـ خواب و بیداری ۶ـ خوردن و آشامیدن
۱- استفراغ و احتباس
استفراغ از ریشه فراغت می باشد و در طب به معنی آزاد و رها شدن بدن از دست مواد نامتعادل و غیرطبیعی می باشد؛ به عبارت دیگر استفراغ یعنی زدودن سموم و مواد زایدی که در هر یک از مراحل هضم و متابولیسم مواد غذایی ایجاد می شود. اگر فردی غذا به اندازه کافی بخورد ولی دفع مدفوع، ادرار و یا تعریق کافی نداشته باشد دیر یا زود دچار مشکل خواهد شد؛ همچنین اگر فردی غذای کافی بخورد ولی بیش از اندازه دفع مدفوع، ادرار و یا تعریق داشته باشد و به عبارت دیگر استفراغ بیش از اندازه داشته باشد نیز دچار مشکل می شود.
استفراغ ها به دو دسته طبقه بندی می شوند:
* استفراغ طبیعی: مانند دفع گازهای سمی از طریق ریه، دفع مدفوع، دفع ادرار، تعریق، عادت ماهیانه، عطسه، سکسکه، دفع باد، جمع شدن ترشحات در گوشه چشم هنگام بیدار شدن از خواب صبحگاهی، ترشحات واژن و دفع منی. این موارد هر کدام باید به اندازه متعادل انجام شود و افزایش و کاهش هرکدام می تواند به بیماری منجر شود. نوع دیگر استفراغ های طبیعی وقتی اتفاق می افتد که مواد زاید بیش از اندازه در بدن جمع شده است و بدن سعی می کند به طریقی این مواد زاید را دفع کند؛ مثل اسهال، خونریزی از بینی، سرفه، تب و آبریزش از بینی. در این نوع از استفراغ های طبیعی معمولا علایم خفیف و مدت آن محدود است. در این موارد بدن در حال تلاش برای حفظ تعادل خود می باشد و ضمن اینکه فرد و پزشک، گوش به زنگ هستند تا مشکلی بروز نکند، باید به قوای طبیعی بدن فرصت داد تا خودشان، مساله را حل و فصل کنند و دفاع طبیعی خود را انجام دهند.
* استفراغ ایجاد شده توسط پزشک: در این مورد پزشک متوجه می شود که مواد زاید و سموم در بدن ذخیره شده اند و قوای طبیعی بدن نتوانسته اند به اندازه کافی آنها را دفع نمایند و در اینجا طبیعت نیاز به کمک طبیب دارد. طبیب با ایجاد اسهال، تعریق، افزایش ادرار، فصد، حجامت، سونا و یا تدابیر روحی و روانی و تدابیر دیگر به یاری طبیعت می شتابد و به سیر طبیعی دفع مواد زاید و سموم کمک می کند.
۲- اعراض نفسانی
حالات روحی و روانی مانند خشم، نگرانی، غم، خجالت و ترس نیز مانند بقیه اعمال طبیعی بدن، جزء اعمال طبیعی بدن می باشند و بروز هر یک از این حالات موجب تعادل در مزاج اصلی انسان می گردد و سلامتی و سعادت بشر را به ارمغان می آورد. افزایش و کاهش این حالات که مستقیم و غیرمستقیم روی متابولیسم، گردش خون، تنفس، ترشحات دستگاه گوارش و غدد داخلی و عضلات تاثیر دارند می توانند معضلات و مشکلات پیچیده جسم و روان را برای انسان به وجود بیاورند. بنابر اصل استفراغ نباید با بروز طبیعی و منطقی این حالات روانی مقابله نمود و البته افراط و تفریط در این حالات روانی نیز پسندیده نمی باشد.
۳- هــــوا
طبع هوا نسبت به روح و روان انسان، بسیار سردتر است و دو عمل را برای آن انجام می دهد: ۱- تـرویـح و جـلوگیری از احتباس. ۲- پالایش.
* خصوصیات هوای مطلوب:
۱- آزاد باشد و بین سقف و دیوارها محبوس نباشد.(به شرط سلامت هوای بیرون.)
۲- صاف و پاکیزه باشد.
۳- عاری از موادّ خارجی باشد.(دود و بخار و …)
۴- بخار مسیل ها، جنگل ها، کشتزارها، گردشگاه ها و … با آن مخلوط نشده باشد.
۵- گاهگاهی نسیمی در آن بوزد.
۶- هوای زیر و اطراف درختهایی مثل گردو و انجیر و کشتزارهای کلم، برای تنفّس، بسیار نامناسب است.
۷- هوای زمین های پست و هوای محبوس بین درّه ها که به سرعت، گرم و به سـرعـت، سرد می شوند؛ نامطلوب است.
۸- هوای محبوس بین دیواره های نمناک که درآنها آهک به کار رفته است و نیز هوای بناهای نوساز، هوای بدی است.
۹- سالم ترین هوا، هوایی است که موافق مزاج و طبیعت آن فصل باشد. افراط(مثل سرمای بیش از حدّ معمول زمستان) یا تفریط( مثل گرم بودن زمستان)، هوا را ناسالم می کند.
* تاثیر هوا بر بدن:
۱- هوای گرم:
گرم معتدل: خروج خون به سمت بیرون بدن و سرخی پوست.
گرم غیر معتدل: گداختن خلط ها و سستی بدن.
گرم افراطی: گداختن شدید؛ زردی رنگ؛ تعریق زیاد؛ کاهش ادرار؛ ضعف هضم و تشنگی مفرط.
۲- هوای سرد: استواری بدن؛ تقویت هضم؛ نگهداری رطوبت ها در بدن؛ خشکی پوست؛ افزایش ادرار؛ کاهش مدفوع(به علّت انقباض ماهیچه های مقعد و تبدیل بخش آبکی مدفوع به ادرار)
۳- هوای مرطوب: نرمی پوست و طراوت و شادابی.
۴- هوای خشک: خشکی پوست و پژمردگی بدن.
* تاثیرات فصل ها:
۱- بهار: معتدل است و باعث اعتدال خون و سرخی رخسار می شود. در این فصل، خلط های راکد، به جریان می افتند و بیماری های مزمن بروز می کنند؛ به خصوص اگر فرد در زمستان، زیاد، خورده و کم، ورزش کرده باشد. این امر، باعث دگرگونی خون، خون دماغ، انواع ورم و دمل و جوش، خواب آلودگی و بعضی از انواع سرفه می شود. جنبش های مفرط بدنی و روانی و خوردن گرمی ها، این مسایل را تشدید می کند. بهترین کار در بهار، کم کردن خون(فصد، حجامت و …) و کم خوردن و کم نوشیدن است. برای کودکان و نوجوانان، بهترین فصل است امّا بلای جان دموی هاست که به خواب و خمیازه و کش آوردن بدن، گرفتارند. بهار برای سوداوی ها نیز، فصل خوشایندی است.
۲- تابستان: گرمای گدازنده آن، باعث کاهش نیرو و کم شدن کنش های طبیعی، زردی رخسار، بی خوابی و ضعف دسـتـگاه گـوارش می شود. در تابستان های بسیار گرم، لاغری و انواع تب ها شایع می شود. بیماری های تابستان، طولانی نمی شوند.( در افراد قوی، گرمی هوا به پختن و دفع سریعتر خلط فاسد کمک می کند و در افراد ضعیف، این گرما فرد را ضعیف تر نموده و می کشد.) تابستان، فصل شادابی پیران است امّا صفراوی ها( به خصوص صفراوی های جوان) در این فصل، به عذاب الیمی مبتلا می شوند. درمان درد تابستان، پرهیز از افراط در جنبش ها و پناه آوردن به خنکی های مرطوب معتدل(هندوانه، خیار و …) است.
۳- پاییز: در این فصل، طبع هوا تغییر می یابد؛ نیروی فرد از تابستان، تحلیل رفته است؛ خلط های سوخته در تابستان، به دلیل سرد شدن هوا، در بدن محبوس می شوند و مصرف میوه نیز افزایش می یابد؛ به همه این دلایل، پاییز، بیشترین بیماری ها را به ارمغان می آورد که از جمله انواع سرطانها، درد های مفصلی، مشکلات ادراری، دردهای سیاتیکی، کـنـدی حـرکات روده ها، بیماری های ریوی، درد کمر و رانها، ضعف نیروی هاضمه و دفع و در نتیجه افزایش شیوع کرم های گوارشی را می توان نام برد. این فصل باعث دردسر سوداوی هاست.
۴- زمستان: در این فصل، گرما به درون بدن می رود؛ مصرف میوه کم می شود؛ مردم، بیشتر غذاهای سبک می خورند؛ بعد از غذا استراحت می کنند و به وسایل گرمازا پناه می برند؛ لذا در زمستان، دستگاه گوارش، بهترین حالت را دارد. اکثر بیماری های این فصل، بلغمی هستند مثل ورم های سفید، زکام، ذات الرّیه، گلودرد، درد پهلو و پشت، سردرد، بیماری های عصبی( به ویژه افسردگی)، سکته و صرع. خشکی پوست در زمستان شایع است. این فصل مایه دردسر پیران و راحتی میانسالان است و بدترین فصل برای بلغمی مزاج هاست.
* مزاجها:
صفراوی ها، نیازی همیشگی به هوای خنک و تازه دارند.
بلغمی ها، هوایی کمی گرم و کمی خشک را می پسندند؛ لباس منـاسـب و گرمـای کـافـی به خصوص در هوای مرطوب توصیه می شود.
دموی ها، باید در گرما به سرما و در سرما به گرما پناه ببرند و به ویژه از هوای گرم و مرطوب پرهیز نمایند.
سوداوی ها، بیش از هر چیز، باید به فکر درمان خشکی شدید پوستی زمستانه خود باشند و از هوا، محیط و فعالیتهایی که موجب افزایش سردی و خشکی می شوند خودداری کنند.
* دستور تنفس طبی
در حالت نیمه دراز کشیده، نفس کاملا عمیق بکشید و سینه های خود را از هوای تمیز پر نمایید. به مدت ۵ ثانیه نفس خود را حبس نموده و سپس آرام آرام طی حدود ده ثانیه نفس را بیرون دهید. حدود یک ثانیه مکث نموده؛ سپس ده بار دستور فوق را تکرار نمایید. آرامش و احساس نشاط بر شما چیره خواهد شد. در شرایط تنش، می توانید روزانه چندین بار از این دستور بهره بگیرید حتی در حالات معمولی نیز به آرامش شما کمک خواهد نمود.
۴- حرکت و سکون
۱- ورزش در حدّی که رنگ و روی انسان، سرخ شود و عرق او در بیاید کفایت می کند؛ بنابراین؛ تمام ورزش های سنگین و حرفه ای، برای سلامتی انسان، مضر هستند.
۲- نوع و میزان ورزش، باید بر اساس سن، جنس، مزاج، فصل و … تعیین شود.
۳- در ورزش، حرکات مفاصل باید دارای نیروی مقابل و کنترلی باشد و حرکت سریع مفصل تا انتهای دامنه حرکتی، بسیار خطرناک است.
۴- ورزش های غیر ایزومتریک(وزنه برداری، پرورش اندام و …) اصولا هیچ یک از اهداف ورزش طبّی را برآورده نمی کنند.
۵- نیاز بانوان به ورزش کردن، بسیار کمتر از آقایان است، به نحوی که اغلب، همان فعّالیت روزانه، برای سلامتی ایشان کفایت می کند. هرگونه فعّالیت سنگین ورزشی، به شدّت، سلامتی بانوان را به مخاطره می اندازد.
۵- خواب و بیداری
* علّت نیاز به خواب: بر اثر حرکات آدمی در بیداری و گردش دایمی حرارت غریزی، به تدریج، روح( که لطیف تر از جسم است.) و نیز اخلاط بدن، دچار تحلیل می شوند که حاصل آن ضعف قوّت روح، درماندگی، سستی، تباهی اندیشه و رای و … اسـت.( در بیداری طولانی مدّت، جسم نیز به تدریج دچار تحلیل می شود.) بنابراین، انسان نیاز به حالتی دارد که این مشکلات را جبران نماید.
* ماهیّت خواب: در طول بیداری، به تدریج، رطوبتی صاف و پاکیزه، از سوی جسم به سمت دماغ متصاعد می شود که بین این دو، حایل می شود و قوّت نفس را از کار کردن باز می دارد. این رطوبت، مشابه ابری است که از تـابـش خـورشید بر دریا به وجود می آید و مانع از رسـیـدن نـور بـه دریا می شود. با درک ماهیّت این رطوبت، فهم مسایل و مشکلات خواب، بر ما آسان خواهد شد.(پـرخوابی در بهار، پـرخـوابی دمـوی هـا و بـلـغـمـی ها و کم خوابی صفراوی ها، خواب آور بودن غذاهایی مثل ماست، …)
* آثار خواب طبیعی:
۱- خواب، حرارت غریزی را به درون بدن می برد و متوقف می کند و مانع از تحلیل آن می شود؛ بنابراین باعث قدرت گرفتن تمام قوای طبیعی بدن می شود.
۲- درونی شدن حرارت غریزی؛ سرد شدن سطح بدن و نیاز به پوشش در خواب را به دنبال دارد.
۳- درونی شدن حرارت غریزی باعث بهتر شدن هضم غذاها و نیز پختن خلط ها و موادّ موجود در بدن می شود. این مساله از سویی سوخت بدن را فراهم و از سویی آن را برای دفع موادّ زاید آمـاده می کند. به عبارت دیگر، خواب، موادّی که آمادگی هضم یا پختن را دارند؛ گرم کرده، آنها را با خون، هم مزاج می کند؛ این گرمی در سراسر بدن پخش می شود و بدن با حرارت غریزی پر می شود.
۴- در خواب، همه استفراغهای بدن( به جز عرق) کم می شوند ولذا قوای بدن، حفظ، و درماندگی از بین می رود. فقط تعریق در خواب زیاد می شود که ناشی از کامل بودن هضم است نه ناشی از استفراغ. تعریق بیش از حدّ در خواب نیز می تواند علل مختلفی داشته باشد که شایعترین آن، پرخوری است.
۵- به علّت تحلیل کمتر و هضم کاملتر، رطوبت بدن در خواب بالا می رود.
۶- بیشترین بهره را از خواب، دماغ می برد.
* خواب زیاد: خواب اگر از حدّ بیشتر شود؛ اثراتی معکوس خواهد داشت و با احتباس حرارت غریزی، قوّتها را کاسته، نیروی نفسانی را کند و کم احساس و مغز را سنگین می کند. خواب زیاد به ویژه برای افراد سرد مزاج و رطوبتی بسیار مضرّ است چرا که علاوه بر افزایش رطوبت، به علّت کم شدن تحلیل موادّ و احتباس حـرارت غریزی، سـرمـا را نـیـز می افزاید و بـیمـاری هـای ناشی از آنها را زیاد می کند.
* بی خوابی: به علّت زیاد بودن تحلیل و استفراغ، حرارت و خشکی بدن زیاد می شود و صفرا غلبه پیدا می کند و به ویژه برای مردم نحیف و خشک مزاج، بسیار مضرّ است.
* خواب بامداد: اگر انسان در بامداد و قبل از آن که حرکت یا ورزشی کند یا چیزی بخورد؛ بخوابد؛ به سستی، سردی، ماندگی و خشکی مبتلا خواهد شد.
* خواب روز: باعث افزایش بلغم، نزله(ترشّحات پشت حلق)، تباهی چهره، بزرگی طحال، کسالت و کم شدن اشتها خواهد شد.
* گرسنه خوابیدن: چون در وقت خواب، حرارت غریزی به سمت داخل میل می کند؛ باید غذایی باشد که آن را هضم نماید در غیر این صورت، به هضم خود بدن خواهد پرداخت که حاصل آن کاهش کلّی قوای بدنی، لاغری و ضعف حرارت غریزی و سردی بدن خواهد بود.
* خوابیدن با شکم پر: اگر در وقت خواب، شکم انباشته از غذا باشد و هضم دچار مشکل شود؛ به ویژه در مورد غذاهای دیرهضم و سنگین، بدن دچار سردی خواهد شد.
* خواب در طبایع مختلف:
صفراوی: ۷-۶ ساعت خواب شـبـانـه تـوصیه می شود. از بی خوابی و کم خوابی (کمتر از ۵ ساعت) و دیر وقت به رختخواب رفتن خودداری کنند. مصرف غذاهای سـرد و رطوبتی در مـواقـع بی خوابی، مفید است.
دموی: ۷-۶ ساعت خواب شبانه کافی است. همه افراد از زود به رختخواب رفتن و زود بیدار شدن بهره می بینند ولی افراد دموی مزاج حتی المقدور این دستور را اجرا نمایند.
بلغمی: سعی کنند از ۸ ساعت بیشتر نخوابند اگرچه کمتر شدن این میزان هم، مطلوب است. سعی کنند قبل از طلوع آفتاب از خواب برخیزند تا از تولید بلغم اضافه خودداری شود. خوابیدن در طی روز و همچنین یک ساعت قبل از غروب بسیار مضر است و موجب افزایش بلغم می گردد و سنگینی سر و التهاب سینوس ها و کند شدن رفتارهای مغزی را موجب می شود.
سوداوی: حدود ساعت ۱۰ شب به رختخواب رفته، ۷-۶ ساعت استراحت نمایند.
۶- خوردن و آشامیدن
به علّت اهمّیت این مبحث، در مقاله ای جداگانه به آن خواهیم پرداخت.