بسم الله الرّحمن الرّحيم
و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين
کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.
طرف کارمند بیمارستان هست، نامحرم کجا بود!؟
برای ترخیص همسر مکرم و دادن رضایت باید وارد بخش زنان و زایمان می شدم. بعد از مدتی معطلی پشت درب ورودی و زنگ درب رو زدن و هماهنگی، «یا الله» کنان وارد شدم...
چند قدمی که در راهرو رفتم تا به ایستگاه پرستاری برسم، یکی از خانمهای خدماتی بیمارستان گفت: «حاج آقا اینجا بخش زنان هست، نباید بیایید!»
گفتم: «می دانم ولی هماهنگ کردم برای ترخیص همسرم.»
کارها که انجام شد، پرستار گفت حاج آقا سریع برید بیرون؛ چون بخش زنان هست و پشت درب بایستید تا همسرتان(که کار ترخیصش را انجام دادم) بیاید...
آمدم بیرون! با خودم گفتم آفرین به این همه مراقبت و حساسیت که یک دفعه یه یاروی سبیل کلفتی از کارکنان بیمارستان از همان قسمت زنان آمد بیرون!!
چند دقیقه بعد یک مرد دیگری از کارکنان محترم همان بیمارستان! بدون هیچ زنگ زدن و هماهنگ کردن و حتی یا الله گفتنی، مثل «چی» رفت داخل!
معروف هست که می گویند دکتر محرم هست(البته به اشتباه)، حالا فهمیدم نه فقط دکتر! که اساسا کار به جایی رسیده است که کارمندان بیمارستان هم کلا محرم شده اند...
بعد، از همسرم شنیدم که متأسفانه رفت و آمد کارمندان مرد به بخش زنان، عادی بوده و بعضی از آن نامرد هایشان، به داخل اتاق ها نگاه هم(بخوانید چشم چرانی هم) می کرده اند.
نمی دانم تا به حال اشک چند بانوی عفیف و با شرف سرزمینم را در بیمارستان ها با این غلط کاری هایشان در آورده اند.
به هر ترتیب چاره ای جز جراحی نبود...
همسر مُکرّم در اتاق عمل متوجه می شود که متخصص بیهوشی مرد است...
از پرستاران اتاق عمل، درخواست می کند که برای تزریق داروی بیهوشی جز به مقداری که لازم است، لباس را کنار نزنند و قیچی نکنند!
پرستاران بی اعتنایی کامل می کنند!
خواهش می کند ولی باز هیچ توجهی نمی کنند!
همسر مکرم به گریه می افتد! ولی انگار نه انگار.
خانم دکتر جراح، وارد اتاق می شود! این دکترِ با شرف و متدین(که خداوند امثالش را زیاد کند) وقتی علت گریه همسر مکرم را متوجه می شود، خودش لباس را می پوشاند و مختصری جهت تزریق بیهوشی باز می گذارد و پرستاران را مورد عتاب قرار می دهد که چرا مراعات نمی کنید!؟
پرستاران بهانه می کنند که اگر لباس را کامل باز نکنیم، متخصص بیهوشی قبول نمی کند!!
خانم دکتر جواب می دهند شما بپوشانید اگر متخصص بیهوشی اشکال گرفت، درستش کنید.
اتفاقا وقتی متخصص بیهوشی می آید تزریقش را انجام می دهد و بهانه ای نمی گیرد!
۱: نکته مهم فقهی در کارهای حرامی که به دلیل ضرورت، می شود انجام داد(مثل مراجعه به پزشک مرد برای بانوان در فرض ضرورت) اکتفا کردن به مقدار ضرورت هست نه بیشتر. مثلا در این جریان، وقتی باز کردن لباس به اندازه یک بند انگشت کافی است، نباید بیشتر باز کرد.
۲: قرار در ج.ا.ا بر این نبوده و نیست که بانوان عفیف ما، برای حفظ حجاب و عفاف خود، به التماس و خواهش از چند نفهم بی مبالات بیفتند! تازه این اتفاق در قم بوده است، شهرهای دیگر چه خبر است؟
۳: متأسفم برای مدیران نظام سلامت کشور. همین!!
«با عرض سلام و احترام
شما با این پیام داغ دل ما را تازه کردید .....
در بیمارستان مرکز قلب تهران بستری شدم بطور اورژانسی ، دکتر قلب تشخیص داد باید آنژیو شوید ، وقتی بنده را بردند در بخش کت .... پرستار گفت باید لباس بخش آنژیو را تن کنید ، یک کاور که فقط دوتا بند در بالاتنه داشت و یک دوتا بند در وسط داد بنده یعنی کل لباس را باید از تن میکندیم و کاملا عریان میشدیم لباس از پشت کاملا باز بود به جای روسری هم یک کلاه کشی دادند ..... یعنی عملا بی حجاب میکنند بیمار را ، بنده اعتراض کردم ما بیمار قلبی هستیم شما یک خانم محجبه را یک دفعه کاملا بی حجاب میکنید وبا این عمل یک شوک و استرس به قلب بیمار وارد میکنید و در اتاق نوبت آنژیو (کت لب)بیمار مرد و زن قاطی یعنی یک تخت بیمار آقا خوابیده و تخت کناریش بیمار زن بعد که به اعتراضم اهمیت ندادن ، بنده گفتم اجازه نمیدم آنژیو کنید و برمیگردم منزل .... پرستار رفت ایستگاه پرستاری و برگشت .....
گفت باش استثنائا به شما اجازه دادند لباس سایز بزرگ بپوشی که تا پایین پایت را بگیرد ، گفتم پس یک لباس دیگه بده تا پشتم را هم بپوشاند و با سختی و اصرار یک روسری هم دادند بجای کلاه سر کنم اما رفتم که روی تخت بخوابم تا آماده بشم برای آنژیو کلی پرستارها به صورت تحقیر و بی احترامی برخورد کردند .....
بلاخره سرم را وصل کردند با رنج زیاد و بی دقتی عمدی .....
نوبت بنده که شد برای رفتن به اتاق عمل برای آنژیو یک پرستار مرد اومد تا بنده را سوار ویلچر کند و ببرد ، وقتی دید دو تا لباس پوشیدم و روسری سر کردم شروع کرد نق زدن که لباس رویی را باید در بیاری و بجای روسری کلاه بذاری تا ببرمت وقتی دید زیر بار نمیرم با کمال گستاخی گفت تو که اینجوری بودی میرفتی قم بستری میشدی نه تهران ......
وضع بیمارستانها خصوصا اتاق عملها برای خانم های محجبه بسیار رنج آورد و دردناک است و بنده چند بار بیمارستانهای مختلف بستری شدم واقعا حکم شکنجه دارد ، و باید مبارزه کنید تا بتونی حجاب خودتو حفظ کنید و بسیار با بی احترامی و بی توجهی و توهین آمیز برخورد میکنند .»
فقط متأسفم! همین.