(چاپ)

طبّ سنّتی، مبانی نظری و کلّیات
گفتگو با دکترتفسیرعلی؛ استاد دانشگاه علیگر درباره طب سنتی ایران (مقاله انتخابی)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

 و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین  و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین


 

گفتگو با دکترتفسیرعلی؛ استاد دانشگاه علیگر

درباره طب سنتی ایران

 




قبل از شروع: درج چنین مطالبی برای آشنایی کاربران با نظرات مختلف در حوزه طبّ اسلامی و سنّتی است و به منزله تایید تمام محتوای آنها نیست.

 

مقدّمه: دکتر« تفسیرعلی» یک مسلمان هندی و شیعه است، دو سال قبل  به دعوت دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران، به ایران آمد. از دانشکده و درمانگاه های طب سنتی بازدید و برای دانشجویان طب سنتی درباره فعالیت­های خود و دانشگاه «علیگر» در زمینه طب سنتی سخنرانی کرد.


همان سال فرصت را مغتنم دانستیم و با استادیار بخش جراحی سنتی دانشگاه اسلامی علیگر در هتل محل اقامتش گفتگویی انجام دادیم.


بر اساس مدارک و شواهد تاریخی از جمله نظر «سیریل الگود» طب ایرانی که اکنون به نام طب یونانی مطرح است ریشه کاملاً ایرانی دارد. از این رو در این گفتگو به جای «طب یونانی» از عبارت درست­ تر «طب ایرانی» استفاده شده است.


این  مصاحبه به زبان انگلیسی و بعضاً اردو انجام گرفت که برگردان فارسی آن را می­ خوانید.


آموزش «طب سنتی ایران» در دانشگاه­ های هند به چه ترتیب است؟


در هند به دلایل تاریخی و سیاسی این رشته را به نام «طب یونانی» می­ شناسیم. این رشته در مقطع کارشناسی ارشد تدریس می­ شود. دانشجویان پس از ۱۲ سال تحصیلات مدرسه وارد دانشگاه می­ شوند. دانشجویان می­ توانند از ابتدا این رشته را تا مقطع کارشناسی تحصیل کنند. اما برای ورد به رشتۀ پزشکی ابتدا باید یکی از رشته­ های علوم پایه مثل فیزیک، زیست یا شیمی را تا مقطع کارشناسی بخوانند پس از آن می­ توانند در مقطع کارشناسی ارشد پزشکی جدید و یا یکی از رشته­ های طب یونانی، آیورودا و هومیوپاتی را انتخاب کنند. البته در رشته «طب یونانی» ظرفیت کوچکی هم به فارغ­ التحصیلان زبان فارسی و عربی اختصاص می­دهند که حضور آنها در فهم متون طب سنتی که بیشتر فارسی و عربی است برای دانشجویان بسیار مفید است.


 تعریف شما از طب سنتی چیست؟


طب سنتی از بین مردم عادی و بطن جامعه بر می ­خیزد. از چیزهایی استفاده می­ کند که مردم روزانه با آن سر و کار دارند و تنها به آنچه در کتابها نوشته شده محدود نمی­ شود بلکه طب عامیانه و آنچه به صورت نانوشته بین مردم رواج دارد را نیز شامل می­ شود.


جایگاه طب ایرانی را در میان سایر مکتب­های طب سنتی چگونه می­ بینید؟


به نظر من طب ایرانی دو ویژگی منحصربه فرد دارد. یک اینکه دارای منابع مکتوب بسیار زیادی است. این طب قبل از ایران در یونان مکتوب شد و سپس کتابهای زیادی به فارسی و عربی در این حوزه نگاشته شد. اعراب پس از اسلام و حمله به جندی شاپور با این طب آشنا شدند و در زمان عباسیان این کتابها به عربی ترجمه شد. و در طول زمان این کتابها علاوه بر عربی به انگلیسی و دیگر زبانها هم ترجمه شدند. این وسعت تألیف و ترجمه در واقع فراتر از طب بومی سایر ملل است.


ویژگی دوم این است که در طول زمان فرهنگهای مختلفی در رشد و توسعۀ آن دخیل بوده­ اند و مورد استفاده وسیع مردم بوده است. به نظر من هیچ مکتب طبی دیگری نیست که این دو ویژگی را باهم داشته باشد.


تفاوت طب سنتی ایران با سایر مکاتب طب سنتی چیست؟


طب ایرانی از دیگر طبهای سنتی قدیمی­ تر است. سیر تاریخی آن از پیش از میلاد شروع شده و تعداد دانشمندان و آثار و اسناد تاریخی آن بسیار زیاد است. یعنی با اسناد تاریخی معتبر، سیر آن قابل تعقیب است.


البته من اطلاع زیادی راجع­ به طب سنتی چین ندارم فقط می­ دانم که پیچیدگی ­های زیادی دارد و برای همه قابل فهم نیست در مقام مقایسه متوجه می­ شویم که مکتوبات طب سنتی ایران علمی­ تر و قابل درک ­تر برای همگان است.


طب ایرانی چه جایگاهی در آموزش دانشگاهی هند دارد؟


در هند در دانشگاه­ ها و کالج­ های زیادی این طب آموزش داده می­ شود در دو سطح کارشناسی و تحصیلات تکمیلی. در دو دوره عمومی یا کارشناسی معمولاً «کلیات» تدریس می­ شود.


در سطح تحصیلات تکمیلی گرایش های تخصصی طب ایرانی آموزش داده می­ شود که یکی از قدیمی ­ترین آنها «علم­ الادویه» است. این رشته سابقۀ تدریس ۳۰ ساله در دانشگاه­های هند با مدرک M.D دارد.


در این رشته کار تحقیقاتی و آموزشی در کنار هم ارائه می­ شود. بنیانگذار تحصیلات تکمیلی در رشتۀ طب ایرانی در دانشگاه علیگر پروفسور “سید کمال­ الدین حسین همدانی” بود.


مؤسسه ملی طب یونانی(ایرانی) هم ۱۷ سال پیش در بنگلُر تأسیس شد که فقط در سطح تحصیلات تکمیلی آموزش می­ دهد و هر سال رشته ­های جدیدی را به رشته­ های قبلی اضافه می­ کند.


 «دانشگاه ملی همدرد» هم یک دانشگاه خصوصی خیلی خوب است که از دانشگاه علیگر کوچکتر و محدودتر است. از آنجا که دانشگاه علیگر یک دانشگاه مادر است که کلیه رشته­ ها در آن تدریس می­ شود. امکان ارتباط دانشکده­ هایی مثل شیمی، زیست، پزشکی جدید و ریز­فنآوری وجود دارد که در زمینه انجام تحقیقات بسیار کمک­ کننده است اما این امکان در دانشگاه همدرد وجود ندارد.


 آیا تخصصی کردن طب سنتی با فلسفه کل ­نگر بودن آن تضاد ندارد؟


به نظر من، این بخشی از فرایند توسعه است. هر علمی در ابتدا به صورت کلی تعریف می­ شود اما به مرور زمان از بنیاد کلی آن شاخه­ های جدیدی بیرون می­ آید. پزشکی جدید هم همین طور بوده و در ابتدا تخصص  ­های متنوع نداشته است. مثلاً در ابتدا جراحی و ارتوپدی با هم یک تخصص مشترک بودند ولی بعد از مدتی از هم جدا شدند و هر کدام مسیر رشد و تکامل را طی کردند. این فرایندی است که می­ تواند شامل طب ایرانی هم بشود. اگر چه در این مکتب، بدن یک کلیت واحد است ولی دستگاه­ های مختلف بدن نیازها و بیماری های مختلفی دارند که زمینۀ تخصصی شدن را ایجاد می­کند. تخصصی شدن فرصت جدیدی برای شناخت بیشتر بیماری ها و داروها ایجاد می­ کند.


 لطفاً چند مورد از رشته­ های تخصصی طب ایرانی را نام ببرید؟


معالجات(درمان)، امراض نسوان و حبالات(بیماری زنان و بارداری)، حفظ ­الصحه(بهداشت).


 جایگاه قانونی طب ایرانی در خدمات درمانی چیست و پوشش بیمه­ ای آن در هند چگونه است؟


در هند نه تنها طب ایرانی، بلکه آیورودا، یوگا و هومیوپاتی هم از لحاظ قانونی کاملاً پذیرفته شده ­اند. شورای مرکزی طب هند ((CCIM)یک نهاد مستقل است که طبق قانون مجلس تشکیل شده­ است و نظارت بر خدمات درمانی رشته­ های طب سنتی و مکمل را بر عهده دارد. این شورا در مورد محتوای دوره­ های آموزشی، طول دوره و تخصص­ های آن تصمیم می­ گیرد. اعضای این شورا از بین اساتید کلیه دانشگاه­ های هند با انتخابات تعیین می ­شوند. چند کاندیدا هم معمولاً از طرف دولت معرفی می ­شود. سپس این اعضا با انتخابات داخلی یک نفر را به عنوان رئیس انتخاب می­ کنند. علاوه بر این شورای کشوری، در هر ایالت نیز نهادی به نام «هیأت ثبت نام ایالتی» وجود دارد که مجوز درمان برای پزشکان یونانی و سایر رشته­ های طب سنتی را صادر می­ کند. هر پزشکی که دورۀ تحصیل خود را تمام می­ کند برای دریافت مجوز فعالیت در ایالت خود باید از این نهاد، مجوز فعالیت بگیرد. اما درمان های طب سنتی و مکمل و هومیوپاتی در هند، تحت پوشش بیمه نیستند.


با توجه به حضور آیورودا، هومیوپاتی و یوگا در جامعه هند، طب ایرانی از چه جایگاهی برخوردار است؟


پیش از استقلال هند به دلیل رواج بیشتر فرهنگ فارسی، طب ایرانی از سایر روشهای درمانی رایج­ تر بود. حتی بین غیر مسلمانها، حکمای زیادی بودند که آثاری در حوزه طب ایرانی تألیف کردند. اما پس از استقلال هند و برقراری دموکراسی که اکثریت غالب در آن هندوها بودند به تدریج آیورودا جای طب یونانی را گرفت، چراکه آیورودا ریشه در مذهب، اعتقادات و اساطیر هندوها دارد بنابراین بین هندوها که اکثریت جامعه هند را تشکیل می­ دهند بیشتر مقبولیت دارد. آنها اعتقاد دارند که اصول آیورودا علاوه بر تأثیرات جسمی تأثیرات روحانی و ماوراء طبیعی نیز دارد.

 

به هر حال امروزه طب ایرانی از نظر مقبولیت در جامعه هند در مرتبه دوم بعد از آیورودا قرار دارد. مزیت طب ایرانی این است که به گروه یا مذهب خاصی وابستگی ندارد. در ایران رشد و توسعه پیدا کرده و از طریق ایران وارد هند شده است. بنابراین به قومیت، نژاد یا مدهب خاصی تعلق ندارد. درحالیکه آیورودا برای هندوها دارای تقدس بوده و عمل به دستورات آن بخشی از مناسک مذهبی­شان به شمار می­ رود.


به نظر شما چالش ­های پیش­ روی طب سنتی در دنیای امروز چیست؟


طب سنتی با دو نوع چالش روبروست، اول مقایسه کارایی طب سنتی و پزشکی مدرن و دوم، چالش سیاسی. در پزشکی مدرن همه چیز ملموس و مشخص است و درمان های آن اگر چه عوارض زیادی دارد اما دارای تأثیرگذاری سریع و زیاد است. هرچند، این داروها با طبیعت بدن انسان هماهنگ نیستند. در مقابل پاسخ به درمان با داروهای طب سنتی کندتر است. به همین دلایل تأثیر پزشکی جدید برای عامه مردم قابل درک و بیش­ بینی است. طب سنتی باید اشکال جدیدی از دارو طراحی کند که مصرف آنها ساده ­تر و مقدارمصرف آنها کمتر از اشکال سنتی باشد. داروهایی که نیاز به مراحل دشوار آماده ­سازی توسط بیمار نداشته باشد. ما باید تغییرات روز دنیا را با آغوش باز بپذیریم. مثلاً تزریق وریدی یک تکنیک است و دلیلی ندارد که منحصربه پزشکی مدرن باشد، چرا طب سنتی نتواند داروهایی به شکل تزریقی داشته باشد؟


از طرفی ریزفناوری می­ تواند تأثیر به سزایی در توسعه داروهای طب سنتی و ایجاد شکل­ های جدید دارویی داشته باشد. من فکر می­ کنم ریزفناوری علمی است که می­ تواند موجب تحولی در آن شود. شاید بتوان با استفاده از این علم جدید راهی پیدا کرد که مقدار داروی مصرفی کم شود بدون این که از اثر بخشی آن کاسته شود و یا حتی اثر بخشی آن چند برابر شود. یعنی به طریقی بتوانیم جوهر دارو را به صورت کامل استخراج کنیم نه تعدادی از مواد مؤثره را. اگر چنین داروهایی ساخته شوند آنگاه می­ توان در شرایط مشابه اثر بخشی پزشکی جدید و طب سنتی را با هم مقایسه کرد ضمن آنکه انجام پژوهش ها هم بسیار ساده ­تر خواهد شد. در شرایط فعلی اگرچه داروهای سنتی کم عارضه و هماهنگ با طبیعت بدن انسان هستند اما نمی ­توانیم در شرایط عادلانه این دو مکتب طبی را با هم مقایسه کنیم. من آرزو دارم دنیایی را ببینیم که در آن بیمار با مصرف یک قطره دارو یا حتی استنشاق آن درمان شود.


به علاوه در کلیات طب سنتی هم، مفاهیم اخلاط و مزاج باید به طور علمی و روشن تبیین شده و به تعاریف مملوس و قابل درک تبدیل شوند. نکته­ ای که لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که  در دنیای امروز تشخیص بیماری ها بر اساس مزاج، غلط نیست اما به تنهایی کافی نیست. پژوهش های بیشتری باید انجام شوند تا مفاهیم مرتبط با مزاج اثبات شوند، آنگاه به انجام پژوهش های طبقه بندی مزاج پرداخت.


یعنی باید سالها صبر کنیم تا اول مبانی اثبات شوند؟


نه بلکه باید در کنار درمان قدم به قدم پژوهش را هم پیش ببریم. زیرا طب سنتی درمان هایی دارد که اثر درمانی آنها اثبات شده است و نباید تا آن زمان، مردم را این درمان های مفید محروم کرد.

 

و اما چالش دوم یا چالش سیاسی؟


این طب در ایران رشد پیدا کرد اما از آنجا که دانشمندان مسلمان نقش عمده­ا ی در شکوفایی آن داشتند، اغلب به نام طب اسلامی شناخته می­ شود. در شرایط کنونی جهان که صدای مسلمانان به سختی شنیده می­ شود، نامیدن این طب به نام طب اسلامی خود از موانع پیشرفت آن می­ باشد.


آموزش طب سنتی در سیستم دانشگاهی ایران را چگونه ارزیابی می­ کنید؟


از آنجا که در ایران فارغ­ التحصیلان پزشکی و داروسازی وارد این رشته می­ شوند در توسعه طب و داروسازی سنتی بسیار تأثیرگذار خواهند بود. این دانشجویان با آخرین علوم و فناوری­ های روز آشنایی دارند و می­ توانند خلأهای علمی درک طب سنتی را پر کنند. اگرچه این رشته هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار دارد اما من فکر می­ کنم که ایران در رتبه اول طب سنتی دنیا قرار خواهد گرفت. نقطه قوت آموزش طب سنتی در ایران، آموزش آن به پزشکان است نه به افرادی با تحصیلات دیپلم و به زودی ایران در جایگاه راهبری طب سنتی در دنیا قرار خواهد گرفت.


با وجود سابقۀ تدریس دانشگاهی طب سنتی در کشورهایی چون هند و چین، چرا تعداد کمی مقالات معتبر علمی در این دو کشور تولید شده است؟


بعد از استقلال هند، تنها نهاد حمایت و ترویج کننده طب سنتی، بخش دولتی بوده است و از آنجاکه دولت مسؤولیت­ های متعدد و منابع محدودی دارد، بودجه و حمایت های کافی برای انجام پژوهش های باکیفیت بالا، فراهم نبوده است. البته پژوهش های پراکنده ­ای انجام شده است ولی تا زمانی که بخش خصوصی از پژوهش های طب سنتی حمایت نکند نمی­ توان انتظار داشت پژوهش های معتبر و قابل قبول انجام شود.


آیا تحصیل دانشجویان طب سنتی ایران در دوره ­های حین تحصیل و یا تکمیلی، در هند امکان پذیر خواهد بود؟


بله، ما درصددیم که در مؤسسه خودمان دوره­ های تخصصی برای دانشجویان خارجی ایجاد کنیم و فکر می ­کنم حضور دانشجویان ایرانی برای ما بسیار مفید خواهد بود و خواهیم توانست کمبودهایمان را با همکاری یکدیگر جبران نماییم.


آیا طب سنتی ایران می­ تواند بیماری های لاعلاج در پزشکی جدید را درمان کند؟


بله، طب سنتی می­ تواند بعضی از بیماریهای لاعلاج در پزشکی جدید را درمان کند و این از نقاط قوتی است که برای تقویت و توسعه طب سنتی می­ توان روی آن تأکید کرد.


طب اسلامی از دیدگاه شما چه جایگاهی دارد ؟

 
من طب را یک «کلیت» می­ دانم که طب اسلامی هم جدای از آن نیست. واقعیت این است که پیامبران(علیهم السلام) به مردم توصیه کرده ­اند از داروهایی استفاده کنند که در هماهنگی با طبیعت بدن انسان باشد. با مطالعه تاریخ در می­ یابیم که پیامبران(علیهم السلام) با معرفی و توصیه به استفاده از داروهای طبیعی نقش مهمی در گردآوری مجموعه داروهای طبیعی مورد استفاده در طب سنتی داشته ­اند مثل داستان حضرت یونس(علیه السلام) که بعد از خارج شدن از شکم ماهی خدا به او امر کرد که از گیاه کدو استفاده کند. آگاهی از بسیاری خواص درمانی گیاهان و سایر داروهای طبیعی نیازمند علمی ماوراء علم بشری بوده که به واسطه پیامبران(علیهم السلام) به انسانها رسیده است و از آنجا که اعتقاد داریم همه پیامبران(علیهم السلام) ، حتی حضرت آدم (علیه السلام) مسلمان بوده ­اند پس می ­توانیم بگوییم که طب در حقیقت همان طب اسلامی است.


ما می­ توانیم از رهنمودهای پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان(علیهم السّلام) برای توسعه طب سنتی استفاده کنیم و در واقع «طب اسلامی» باید در قلب طب سنتی قرار گیرد. من اعتقاد دارم که پژوهش های علمی ممکن است به خطا بروند اما هرآنچه که معصومین گفته­ اند «حق» است و حتماً محقق خواهد شد.


در پایان، آیا مطلبی هست که بخواهید به آن اشاره کنید؟


مطلبی که دوست دارم به آن اشاره کنم این است که اگرچه ما در هندوستان از طب ایرانی استفاده می ­کنیم اما در واقع ما فقط حضانت آن را بر عهده داریم و در مالکیت ما نیست. زیرا منابع و ریشه­ های این طب، ایرانی است و از این رو فکر می­ کنم که این طب باید درایران رشد کند و جلو برود.