(چاپ)

کد خبر :  33419  
تاریخ انتشار خبر : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ یادداشت ها
قناعت، کفاف و اقتصاد؛ سه خط محوری در الگوی مصرف اسلامی

 

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 

و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين  و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين 

 

 

 

قناعت، کفاف و اقتصاد؛ سه خط محوری در الگوی مصرف اسلامی

 

 

 

قناعت، کفاف و اقتصاد سه خط محوری در الگوی مصرف اسلامی هستند. دو برداشت از قناعت وجود دارد، يك برداشت انحرافى و غلط كه همان دستهاى خبيثى كه مى‌خواستند مردم ما را با اسراف و مصرف‌گرائى بى‌كنترل آشنا كنند، اين تفسير و برداشت غلط را در بين مردم ما ترويج كردند.

 

اين برداشت غلط اين است كه ما تصور كنيم قناعت يعنى كوتاه آمدن در طلب، در همت، در تلاش زندگى. قناعت را اين‌جور معنا كردند و كوبيدند. اين تفسير غلط از قناعت است كه ما تصور كنيم قناعت يعنى كوتاه آمدن در تلاش و طلب و جستجو و كار و فعاليت. تفسير درست قناعت، كوتاه آمدن در تلاش نيست، حد نگه داشتن در مصرف است. قناعت به ما نمى‌گويد كه تلاش نكنيد، تحصيل نكنيد، به دست نياوريد، انگيزش و جستجو نداشته باشيد. قناعت به ما مى‌گويد هر چه به دست آورديد، هر چه تلاش كرديد، در مصرف آنچه كه به دست آورديد، حد و اندازه نگه داريد. قناعت بكنيد، يعنى براى مصرف كردن حرص نزنيد، از آنچه در اختيار ديگران است براى مصرف خود طمع نورزيد؛ اين معناى قناعت است.

 

اين سؤال پيش مى‌آيد كه اين حدى كه در مصرف بايد نگه داريم، اين حد كدام است؟

 

پاسخ عنوان كفاف است «الكفاف والعفاف». كفاف يعنى آن مقدارى از مصرف كه براى زندگى معمولى و نيازهاى لازم كفاف بدهد و بس باشد؛ يعنى انسان در خوراكش در پوشاكش، در مصارف زندگيش، در مسكنش، در مركبش و در همه‌ى امورش به اندازه‌ى نيازهايى كه به طور عادى براى يك انسان وجود دارد به آن اندازه مصرف كند و به آن اندازه بخواهد و بيشتر از آن را نخواهد و مصرف نكند؛ اين كفاف است. خب حال بلافاصله اين سؤال پيش مى‌آيد كه آن حدى كه براى انسان لازم است، كدام است؟ بعضى ممكن است كه حد لازم را آنقدر كم بگيرند كه به قدر بخور و نمير برسد. مثل آن چيزهايى كه از بعضى صومعه‌نشينها و زهاد افراطى در طول تاريخ ديده شده و شنيده شده است. بعضى هم ممكن است كه كفاف به حد بسط و كفايت را بيش از اندازه‌ى لازم بدانند. پاسخ به اين سؤال را روايات ما در عنوان اقتصاد دادند، اقتصاد يعنى ميانه‌روى، نه افراط و نه تفريط. ما در جامعه‌ى خودمان بايد نگاه كنيم ببينيم وضع مردم چگونه است. يك وقت در جامعه فقر وجود ندارد، بى‌غذائى وجود ندارد، محروميت وجود ندارد، حد وسط در اين جامعه يك زندگى مرفهِ بالائى ممكن است باشد.

 

اما يك وقت در يك جامعه‌اى فقر هست، محروميت هست، مردمى هستند كه از اوليات زندگى و نيازهاى ضرورى زندگى خودشان محروم و تهى‌دست هستند؛ اين‌جا حد وسط فرق مى‌كند. حد وسط را در يك جامعه به طور مجمل و كلى مى‌شود فهميد، آن وقت اين‌جا نقش مسؤولين كشور و دولتها و طراحان مسائل اقتصادى جامعه روشن مى‌شود كه بايد بنشينند، آن حد وسط را مشخص كنند؛ اين مى‌شود الگوى مصرف اسلامى.

 

پس الگوى مصرف بر سه پايه استوار هست: قناعت، كفاف و اقتصاد، يعنى ميانه‌روى و بر اساس اين بايستى طراحى كنند براى پوشاك مردم، براى مسكن مردم، براى زندگى مردم و كوشش دستگاههائى كه مى‌خواهند الگوى مصرف را ارائه بدهند بايد هم اين باشد كه فاصله‌ى بين مردم را كم كنند؛ اين يكى از نكات اساسى است كه در ميان قشرهاى مردم فاصله‌هاى زياد وجود نداشته باشد.

 

نمى‌گوئيم همه بايد صد در صد يكسان و قالبى مصرف كنند كه چنين چيزى نه ممكن است و نه لازم، بلكه مى‌گوئيم فاصله بايستى بين قشرهاى مردم زياد نشود، شكافها به وجود نيايد و جامعه دوقطبى، يك قطب فقير و يك قطب غنى نباشد، مردم در يك حدود نزديك به هم از لحاظ خوراك و پوشاك و مسكن و بقيه‌ى موارد زندگى، زندگى كنند.

 

البته اين كارى است، احتياج به تلاش بلندمدت دارد و به اين زودى جامعه به اين‌جا نمى‌رسد. لكن با برنامه‌ريزى مى‌توان مردم را در يك حد متوسطى نگه داشت و آنهائى كه مى‌توانند خودشان را به يك حد متوسط برسانند در حالى كه اسراف مى‌كنند و زياده‌روى مى‌كنند، اينها را به ايشان تذكر داد.