(چاپ)

کد خبر :  33491  
تاریخ انتشار خبر : ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ خبرها و نظرها
چند نکته درباره همخوانی یک ترانه جنسی در مدارس

 

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 

و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين  و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين 

 

 

 

 

چند نکته درباره همخوانی یک ترانه جنسی در مدارس

 

 

 

 

بحران خاموش یا بحران آشکار؟
 

 

چند نکته درباره همخوانی یک ترانه جنسی در مدارس


یک؛ جامعه هنوز زنده است و این حساسیت در بین همه اقشار - نه تنها قشری خاص – نشان از حساس بودن شاخک های فرهنگی جامعه است و با وجود تعدد این نوع هنجارشکنی هنوز این مسائل عادی نشده. اگر عادی بود که این همه سروصدا ایجاد نمی شد.
 

 

دو؛  وزارت آموزش و پرورش ما در حال حاضر فقط «وزارت آموزش» است و مبحث پرورش و فرهنگ سازی و جامعه پذیری سیاسی(یعنی انتقال ارزش های نظام سیاسی از طریق آموزش به نسل های بعدی) بصورت کلی در مدارس تعطیل شده اند. اساساً در مدارس ما کار فرهنگی و پرورشی تعطیل است؛ مسئولین آ.پ و مدیران و معلمان، خود برای فعالیت پرورشی و فرهنگی و جامعه پذیری، آموزش ندیده اند و امور پرورشی را محدود به صف صبحگاهی و برگزاری چند مراسم شهادت و ولادت (اگر باشد!) و جشن های دهه فجر با موسیقی های تند و رقص و آواز می دانند.

 

سه؛  نشاط و شادی، خاصه از جنس صحیح و درستش در برنامه ریزی مدارس اصلاً دیده نشده؛ حجم درسها و علوم محض که هیچ سودی برای آینده پسران و دختران ندارند به شدت بالاست و کودکان و نوجوانان مجبورند علوم محض را حفظ کنند و این باعث عصبی شدن و مشکلات عدیده هنجاری می شود. بعد برای درمان آن به شادی های کاذب و موسیقی های تند و آهنگ های ناهنجار پناه ببرند.

 

چهار؛ نظارت بر مدارس، بر معلمان و بر دانش آموزان همانند نظارت در سایر نهادهای این مملکت، به شدت ضعیف و ناکارآمد است. نظارت¬ها محدود به ایام منتهی به تعطیلات و برای مچ گیری است که کدام معلم به مدرسه نرفته و یا کدام مدرسه کلاس هایش برگزار نمی شود. 

 

پنجم؛ سوای از ضعف شدید نظارت بر مدارس و معلمان و دانش آموزان، در مدارس دولتی، افسارگسیختگی آموزش و پرورش را در مدارس غیرانتفاعی شاهد هستیم. در این سالها و دولت های یازدهم و دوازدهم با حاکمیت لیبرالهای مسلمان، مدارس غیرانتفاعی با رشد تصاعدی در سراسر کشور، کنترل آموزش و پرورش را از دست حاکمیت خارج کرده و اینجا مدیران مدارس غیرانتفاعی یا مافیای غیرانتفاعی است که تعیین می کنند دانش آموز چه چیزی را آموزش ببیند و مبانی فکری او چگونه ساخته شود.

 

ششم؛ این دانش آموزانی را که می بینید در حال رقص و همخوانی یک ترانه جنسی هستند ثمرات مهدکودک هایی بوده که قریب دو دهه در کشور بر مبنای رقص و آواز و موسیقی آن هم از نوع تند و خشن آن شکل گرفته اند. در سال 91 بچه های انقلابی مستندی با نام بحران خاموش در وصف وضعیت مهدکودک ها ساختند که با شکایت سازمان بهزیستی مواجه شدند که این مستند دروغ است و این رقاصی ها و آوازها در مهد کودک ها ممنوع است! اگرچه از شکایت تبرئه شدند اما هیچ نهاد حاکمیتی و دولتی و حتی سازمان های مردم نهاد و علما و مراجع و نخبگان مملکت آن هشدارها را جدی نگرفتند. بحران خاموشی که حالا آشکار شده!


هفتم؛ بحث راجع سانسور یا تغافل و بی تفاوتی نسبت به اینگونه هنجارشکنی ها که با ضریب بالا در فضای مجازی منتشر می شوند، بی فایده است. شما چه بخواهی چه نخواهی این کلیپ ها در فضای مجازی منتشر می شوند. اینکه برخی فکر میکنند نشر این فیلم ها توسط جریان انقلابی اتفاق افتاده، دقیق نیست. همه اقشار جامعه نسبت به این پدیده ها حساس هستند نه فقط یک قشر خاص. اگر قدیم سانسور مانع رسیدن اخبار و واقعیت ها به مردم بود امروز اما انفجار اطلاعات و نشرهای گسترده مانع دسترسی به اخبار و مطالب اصلی است که لابلای اطلاعات گسترده و بیهوده گم می شود.


هشتم؛ همزمانی این اتفاق در چندنقطه کشور نشان میدهد برنامه ای پشت این کلیپ های زنجیره ای وجود داشته. حتماً وزارت و مدیریت آموزش و پرورش می دانند یا می توانند ریشه را پیدا کنند. سربسته بگویم مدیران مدارس بدون اجازه ادارات و نواحی و وزارت آب هم نمی خورند!

نهم؛ وضعیت معیشتی معلمان در این رهاسازی فرهنگی مدارس تأثیر مستقیم دارد. عمده معلمان کار پرورشی اصلا انجام نمی دهند و انگیزه ای برای کار آموزشی هم ندارند. لذا برای نشان دادن اعتراض و نگرانی خود توجهی به تربیت دانش آموزان ندارند.

 

دهم؛ حذف بودجه پرورشی و فرهنگی مدارس، حذف نقش مشاوره از مدارس، حذف دروس انقلابی و فرهنگی از محتوای کتب ها و نداشتن برنامه منسجم پرورشی در کنار برنامه آموزشی از دلایل این فاجعه است. 

 

 


 در پایان، رهاشدگی فرهنگ و آموزش و پرورش و نابودی جایگاه معلم امری نیست که همانند اقتصاد بصورت روزمره قابل رؤیت باشد. این فضا نتیجه چند دهه بی توجهی به آموزش و پرورش و جایگاه معلم است. دولت های پی در پی به آ.پ نگاه مصرفی دارند نه سرمایه و سود!

 

 

تنها راه حل هم توجه به مثلثِ مدرسه، مسجد و خانه است و ارتباط خانواده و معلم و روحانی مسجد می تواند هویت ایرانی و اسلامی را دوباره بازسازی کند.

 

 

 

داود مدرسی یان: