(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
پلاستیک؛ فانتزی؟ (مقاله انتخابی)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین


 

پلاستیک؛ فانتزی؟


□ جنیفر کان

چکیده:

پلاستیک که یک قرن و نیم از عمر آن می گذرد، علی رغم تولید ارزان و ماهیت بسیار انعطاف پذیری که دارد، یکی از معضلات اساسی در آلودگی های زیست محیطی به شمار می رود. گواه این مدعا، تل های بزرگ ضایعات پلاستیکی به ویژه بطری های یک بار مصرف شیر و آب معدنی در مناطق شهری و روستایی، سواحل و جنگل هاست که همگان هر روزه در تمام نقاط جهان با آن مواجه می شوند. نسل های جدیدتر پلاستیک ها نیز فقط اندکی از این نگرانی ها کاسته اند، اما نتوانسته اند کمکی به حل ماهیت این مشکل کنند. حتی تولید نسل های آتی پلاستیک ها نیز این مشکل را به شکل اساسی حل نخواهد کرد. چاره کار، استفاده معقولانه تر از پلاستیک ها و حذف آنها از شمار کالاهای یک بار مصرف است.


در دهه 1850، غول های صنعت بیلیارد سازی آمریکا با مشکل بغرنجی مواجه شدند. صرفاً هشت توپ را می شد با عاج  فیل های بزرگ آسیایی درست کرد؛ اما این حیوانات که در آن زمان بسیار مورد توجه بودند، آنقدر شکار شده بودند که در آستانه انقراض قرار داشتند؛ اتفاقی که یکی از نتایج تقاضا برای عاج برای ساخت همه چیز از توپ های  بیلیارد گرفته تا برخی کرست ها بود.

مایکل فلان  تولید کننده توپ های بیلیارد، از هراس انقراض این بازی سالنی، جایزه ای ده هزار دلاری را برای کسی پیشنهاد داد که بتواند ماده ای مصنوعی تولید کند که جایگزین ترکیب غیر معمول انعطاف پذیر و پایدار عاج شود. فلان گفت: «اگر نابغه مبتکری بتواند جایگزینی را برای عاج پیدا کند که واجد کیفیات عاج باشد، هم بازی بیلیارد را نجات خواهد داد و کسب ثروتی قابل ملاحظه را برای خود تضمین خواهد کرد و هم سپاس و قدردانی صمیمانه ما را نصیب خود خواهد کرد.» وقتی یک شیمیدان نیویورکی به نام جان وزلی هیات متعاقب این درخواست، توانست یک توپ عاجی مصنوعی  را  از ترکیبی موسوم به سلولویید تولید کند، این اقدام او به عنوان یک انقلاب، مورد ستایش قرار گرفت. پلاستیک از راه رسیده بود؛ آماده برای نجات سیاره زمین!

 

بیشتر از صد و پنجاه سال بعد، به سختی می توان ماجرا را این گونه دید. پلاستیک به عنوان بارزترین گواه یک جامعه مصرف زده و زباله ساز، به مظهر جهانی شناور در زباله و ضایعات تبدیل شده است. گفته می شود، کیسه های خرید پلاستیکی، به طور میانگین، فقط دوازده دقیقه مورد استفاده قرار می گیرند و بعد دور انداخته می شوند. هر سال بیش از پانصد میلیارد کیسه پلاستیکی در سراسر جهان دور انداخته می شود.

آنها  آنچنان به وفور از شاخه های درختان آویزان می شوند که اهالی جنوب آفریقا آنها را «گل ملی» خود نامیده اند و فقط شش کشور جهان ممنوعیت هایی را در ارتباط با مصرف آنها به اجرا گذاشته اند. ضایعات ناشی از بسته بندی های مختلف، سواحل را پوشانده اند و  سرو کله آنها در معده ماهی های قزل آلا، مرغ های دریایی و لاک پشت های دریایی پیدا شده است (که پلاستیک را با ماهی ژله ای اشتباه گرفته و خورده اند). در اقیانوس آرام، جریان های آبی، زباله ها ی پلاستیکی را با خود هزار مایل آن سوتر می برند؛ زباله هایی که کشتی ها برای سبک شدن بارشان، توی آب می ریزند.

 

جفری میکل نویسنده کتاب «پلاستیک آمریکایی: تاریخچه ای فرهنگی» اشاره می کند  که ظرفیت پلاستیک برای تولید و تکثیر تقریباً بی پایان، در ابتدا موهبتی به نظر می رسید. پلاستیک در مقایسه با چوب یا فلز، «ماده ای بی پایان» قلمداد می شد. پلاستیک که در اصل  از قیر زغال سنگ تهیه می شد که ماده ای زاید در فرایند کک سازی زغال سنگ برای سوزاندن به شمار می رفت، تقریباً هیچ منبع اضافه ای را مصرف نمی کرد و با این حال، امکان تهیه آن به هر مقدار وجود داشت. میکل می گوید: «این یک ابتکار تکان دهنده  و جریان ساز بود. شما  از توده های انبوه ضایعات صنعتی می توانستید هر مقدار پلاستیک که می خواهید، تهیه کنید.»

 

مشکل دقیقاً در همین جا بود. پلاستیک که تولید آن ارزان بود و به راحتی می شد آن را دور انداخت، از یک توفیق مهندسی، به یک مصیبت جهانی تغییر شکل داد. در سال 1960 ، آمریکاییان سیصد و نود هزار تن پلاستیک را روانه گورستان های زباله کردند. امروزه ما سالانه بیش از بیست و هشت و نیم  میلیون تن پلاستیک زباله تولید می کنیم ـ حدود یازده درصد کل زباله ضایعات خانگی ـ . پلاستیک از نظر بیولوژیک قابل تجزیه نیست و آنچنان مشخصاتی دارد که آن را به ماده ای چنین همه فن حریف و چند منظوره تبدیل کرده است. 

قابلیت پروتیینی آن برای منعطف یا سخت بودن، نرم یا سخت بودن، مات یا شفاف بودن،  باز یافت آن به شکل مناسب را به شدت دشوار می سازد. حتی معمول ترین دسته های قابل چرخه پلاستیک (برای مثال، بطری های آب) حاوی پلیمرهای ناسازگاری است که هر یک نقاط ذوب متفاوتی دارند. در سال 2007 ، کمتر از هفت درصد ضایعات پلاستیک آمریکاییان بازیافت شده ( که بیشتر بطری های شیر و آب و بطری های سودا بوده اند)، در مقایسه با پنجاه و پنج درصد کاغذ.

 

در مطالعه ای که در سال 2000 توسط «شورای انجمن شیمی آمریکا» انجام شد، معلوم شد که کمتر از نیمی از آمریکاییان، دیدگاه مثبتی نسبت به این ماده جادویی دارند: بیست و پنج درصد «قویاً معتقد بودند» که اثرات منفی پلاستیک از نظر زیست محیطی، بر مزایای آن می چربد. هر چند صنعت پلاستیک سازی مدعی است که رتبه بندی ها را بهبود بخشیده، اما از انتشار اطلاعات جدید اکراه دارد.

 

حتی وفاداران به پلاستیک می پذیرند که پلاستیک یک مشکل تصویری دارد. وقتی از رابرت کربز سخنگوی انجمن شیمی آمریکا پرسیدم، پلاستیک از چه طرقی برای محیط زیست سودمند بوده است، او یک مزبله دیجیتال از مستندات و مطالعات را برایم ارسال کرد؛ مزبله ای شامل همه چیز؛ از یک بازنگری انجام شده توسط «ای پی ای» که بر برتری کیسه های خرید پلاستیکی بر نمونه های کاغذی آنها اصرار دارد (چون تولید و حمل و نقل آنها انرژی کمتری می برد و منابع کمتری را به مصرف می رسانند) تا گزارشی از صرفه جویی های صورت گرفته در مصرف سوخت، در نتیجه به کار گرفته شدن قطعات پلاستیکی در اتومبیل ها. اما کربز وقتی به آوازه نحس پلاستیک می اندیشید، به نظر، گرفته می رسید. او با آهی از سر خستگی گفت: «وکلا پنجاه درصد وجهه پلاستیک را تنزل داده اند.»

بنا به دلایلی قابل قبول، پلاستیک به طور قبل توجهی به ماده ای نامحبوب تبدیل شده است. با این حال، هنوز پلاستیک مزایای زیادی  دارد. در بهار سال 1980، یک پژوهشگر جوان در موسسه «وردواچ» به نام کریستوفر فلاوین، گزارشی پنجاه و پنج صفحه ای را منتشر کرد با عنوان «آینده مواد مصنوعی». این مقاله که ابهاماتی داشت، تب و تاب فراوانی را برانگیخت. فلاوین این گفته متعصبان زیست محیطی را که می گویند،  پلاستیک برای محیط زیست یک مصیبت به تمام معناست  و مقادیر هنگفتی از نفت کشور را صرف خود می کند، به چالش کشید؛  آن هم در میانه یک بحران نفتی.

در واقع فلاوین می گفت، پلاستیک به شکلی غیر معمول کارآمد است و به طور کلی،  تولید آن به نسبت مواد دیگری چون آلومینیوم و شیشه، انرژی کمتری را می طلبد و می تواند جایگزین آنها  شود. تولید پلاستیک ها نسبتاً مقتصدانه و مستلزم صرف انرژی کمتری بود (امروزه در جهان، در هر سال صد و بیست میلیارد پوند پلاستیک، با استفاده از کمتر از پنج درصد تولید نفت جهانی تولید می شود. در ایالات متحده، بیشتر حجم پلاستیک، با گاز طبیعی ساخته می شود و حدود پنج و شش دهم  درصد خروجی گاز ما را به مصرف می رساند.) فلاوین اشاره می کند که پلاستیک ها صرفه جویی های دیگری را نیز به همراه دارند. آنها باعث می شوند که بسته بندی ها سبک تر شوند، میزان سوخت لازم برای حمل و نقل آنها  کاهش یابد و از مواد غذایی  بهتر  محافظت می کنند که این به معنای خرابی و ضایعات کمتر مواد غذایی است. پنجره های پلاستیکی رنگی، استفاده از تهویه هوا را کاهش می دهند و در عین حال، عایق کاری با اسپری فوم، از دست رفتن حرارت را به حداقل می رساند.

 

فلاوین که اکنون رییس وردواچ  است، دیدگاه خود نسبت به پلاستیک را تعدیل کرده است. نگرانی فعلی او  سمی بودن پلاستیک ها (نظیر مواد موجود در پی وی سی و افزودنی هایی مثل بیسفنول ـ آ در پلاستیک های پایه غذایی)، وجود پلاستیک ها در اقیانوس ها و ضایعات  خشک که یکی از تولیدات جانبی     «فرهنگ دورریختن انبوه» است  می باشد. به اعتقاد او، این فرهنگ زاده مصرف پلاستیک است. با این وجود، او هنوز «یکی از مطلوب ترین و بهترین مصارف نفت را تولید مواد مصنوعی می داند»، به ویژه از جنبه تولید کربن. او می گوید:         

«پلاستیک ارزش بیشتری به مواد می بخشد. به این ترتیب، شما کربن را وارد جو زمین نمی کنید» ـ چون تولید پلاستیک مستلزم سوزاندن نفت نیست ـ «و این مقادیر، از آنچه که ما برای حمل و نقل استفاده می کنیم، بسیار کمتر است. حدس من این است که ما استفاده از نفت برای تولید مواد مصنوعی را مدت ها بعد از آنکه استفاده از نفت برای سوخت اساسی را متوقف کردیم، متوقف خواهیم کرد.» اگر چه او دوست دارد از مقدار مصرف پلاستیک بسیار کاسته شود، اما تصدیق می کند که همیشه آلترناتیوهای پایداری برای پلاستیک وجود ندارد و استفاده از مواد طبیعی نیز مشکلات بسیار زیادی دارد. به واقع، هیچ خط جدا کننده روشنی بین « طبیعی خوب است» و«مصنوعی بد است» وجود ندارد. دنیا پیچیده تر از این است. ممکن است ما تا مدت ها مجبور به مصرف پلاستیک باشیم، اما امکان دارد، گاهی اوقات استفاده از پلاستیک، مضرات و شر کمتری برای ما داشته باشد.

 

با این حال، استفاده از پلاستیک اگر قرار باشد نقش مثبتی در دنیایی ایفا کند که در آن بهینه سازی انرژی  بیشتر و استفاده از مواد دورریختنی کمتر شود، مستلزم بیشتر از صرفاً یک تغییر تصویر است. آلن هرشکویتز دانشمند ارشد انجمن دفاع از منابع طبیعی می گوید: «به نظر من، موضوع کاملاً روشن است؛ ما باید به هدر دادن نفت را برای محصولات یک بار مصرف مثل کیسه های پلاستیکی خرید و بطری های آب که فقط چند دقیقه مورد استفاده قرار می گیرند و بعد دور انداخته می شوند، متوقف کنیم.

آنچه کمتر روشن است، کاری است که ما بعد از آن باید انجام  دهیم و نیز چگونه آن را انجام  دهیم که از لحاظ هزینه قابل رقابت و از نظر زیست محیطی  مطلوب باشد.» شاید راه حل این باشد که مطلوب ترین نحوه استفاده از پلاستیک را تداوم دهیم ـ با توجه به اینکه این ماده ماهیتاً قابل تکامل است ـ و آن شکل مطلوب را جایگزین  شکل فعلی آن کنیم. فلاوین به نسل بعدی پلاستیک های ترکیبی مثل پلاستیک های پایه ذرت که در بسته بندی های مواد غذایی و کارد و چنگال سازی به کار گرفته شده، امیدوار است.

تولید این پلاستیک های «طبیعی» ضایعات سمی کمتری به همراه دارد و دورانداختن آنها راحت تر است. با این حال، آنها نیز از نظر زیست محیطی حیات پیچیده ای دارند. بسیاری از پلاستیک هایی که برچسب قابل تجزیه از لحاظ بیولوژیکی دارند، فقط در پروسه هایی که حرارت بسیار بالایی دارند از هم گسسته می شوند. اگر این پلاستیک ها را صرفاً در لا به لای کود گیاهی حیاط خانه قراردهیم یا آنها را در سطل زباله بیندازیم، مشکلی حل نخواهد شد. با این وجود، اگر بیو پلاستیک ها به شکل مطلوبی دور ریخته شوند، در مقایسه با پلاستیک های متعارف، مضرات کمتری به دنبال دارند. نسل های آتی بیوپلاستیک های ساخته شده از ضایعات کشاورزی و تولید شده با انرژی قابل بازیافت، حتی می توانند از نظر کربن، نامطلوب تر نیز باشند.

 

در قرن بیست و یکم، تولید  توپ بیلیاردی که از عاج مصنوعی ساخته شده باشد ـ پلاستیکی که «غیر سمی، کاملاً قابل تجزیه از نظر بیولوژیک و به سادگی قابل باز چرخه باشد» آنطور که فلاوین می گوید ـ راهی طولانی در پیش رو دارد. تحلیل گران بازار برآورد می کنند که تا بیوپلاستیک ها حتی پنج درصد بازار پلاستیک جهانی را تصرف کنند، ممکن است بیست سال دیگر راه باشد. با این حال، هرشکویتز می گوید، تقاضا و افزایش قیمت نفت، شرکت ها یی مثل «دوپوینت» و «باسف» را وادار می کند تا به دنبال یافتن آلترناتیوهایی بروند.

 

فلاوین توضیح می دهد که کلید ماجرا این است که صرفاً بر اینکه پلاستیک های جدید به چه مصرفی خواهند رسید تمرکز نشود، بلکه باید این نکته را در نظر گرفت که وقتی آنها دور انداخته شدند، به کجا خواهند رفت.  مهندسی کردن تجزیه آنها، یکی از چالش های مهم به شمار می رود. او می گوید، ساختن پلاستیک هایی که سرنوشت غایی آنها ناپدید شدن باشد، بدون اینکه ردی از آنها باقی بماند، «یک چالش مهندسی پیچیده است که افراد بسیاری را برای سال های آتی به خود مشغول خواهد کرد و در سال های پیش رو، فرصت های شغلی زیادی را برای بسیاری از افراد  به وجود خواهد آورد.»

 

 

برای مطالعه بیشتر:

بشر محصور در مواد شیمیایی


تفلون برای همیشه

 

منبع:  www.motherjones.com

به نقل از: ماهنامه سیاحت غرب، شماره 73